تغذیه در دوره خردسالی

موقع غذا خوردن به کودک چه بگوییم و چه نگوییم

یکی از مهم ترین و شایع ترین دلایل مراجعه به کلینک های پزشکان متخصص کودکان یا متخصص تغذیه نوزاد بی اشتهایی، کم غذایی یا بدغذایی نوزاد است. مرکز سلامت مادران به مدیریت سرکار خانم فیروزه روستا، در کنار خدمات مختلفی که به مادران باردار و شیرده ارائه می دهد، با موضوع بی اشتهایی یا کم غذایی نوزاد نیز از سوی خانواده ها مواجه می گردد که غالباً در کلاس های مختلف یا کارگاه تغذیه کمکی به این سؤالات پرداخته می شود. با این وجود، به دلیل گسترگی نگرانی مادران، در این مقاله نیز به این مهم پرداخته خواهد شد.

موضوع بی اشتهایی یا بدغذایی نوزاد از ابعاد مختلفی قابل بررسی است. اولاً نقش غریزه و احساسات مادری است که گاه با وسواس توأم شده حتی در صورت تغذیه کافی، مادر ممکن است تصور کند که مقدار غذایی که نوزاد او می خورد کافی نیست. دوّم اینکه بعضاً مادر از وضعیت تغذیه نوزاد خود راضی است امّا فشار اطرافیان او را مردّد و نگران می کند. سوّم اشتباه والدین در مقایسه دائمی نوزاد خود با سایر نوزادان است درحالیکه هر نوزاد یا شیرخوار شرایط خاص خود را دارد. و در نهایت، درک فیزیولوژی نوزادان و شیرخواران است که سرعت و میزان رشد روزانه و ماهانه می تواند بطور طبیعی لزوماً متناسب با سن شیرخوار نباشد.

نتیجه همه موارد فوق یک چیز است: استرس و نگرانی مادر.

تغذیه خردسال

مطالعات مختلف علمی نشان می دهند که بچه ها در حین غذا خوردن احساسات والدین را کاملا درک می کنند که این موضوع ممکن است تبعاتی داشته باشد. به عنوان مثال نگرانی یا استرس مادر از میزان غذایی که کودک مصرف می کند، کاملاً توسط کودک درک می گردد و در نتیجه همین احساس، عملاً کودک مایل نیست که غذا بخورد. تصور کنید مادری که از وضع غذای کودک خود نگران است، ناخودآگاه نگرانی را منتقل می کند و بعد کودک دست از غذا می کشد. درنتیجه دور باطلی ایجاد می شود که در نهایت منجر به استرس و نگرانی بیشتر مادر و متعاقباً فشار مضاعف بر کودک شود.

در کارگاه دو جلسه ای تغذیه تکمیلی مرکز سلامت مادران به همراه سرکار خانم فیروزه روستا در خدمتتان هستم تا طبق آخرین دستاوردهای علمی و‌ مبتنی بر فرهنگ و تقاضای مادران ایرانی، به مادران و پدران به صورت آموزش آنلاین، عین کلاس های بارداری و بعد از تولد کودک، دغدغه مندتان باشیم و منطبق بر علوم اعصاب خوشایند سازی غذا را آموزش دهیم البته در این کارگاه به شیوه تهیه غذاها و ریز مغذی ها هم بر مبنای غذاهای ایرانی می پردازیم.

در همین راستا، این نوشتار به این موضوع می پردازد که در زمان غذا خوردن چه رفتار و چه گفتاری با کودک داشته باشیم و سعی شده است مثال هایی در پرانتز ارائه گردد.

همیشه به خاطر داشته باشیم که غذا خوردن یک عمل بسیار عادی، روتین و طبیعی کودک است، بنابراین با خوردن غذا کلمات یا رفتارهای تشویقی توصیه نمی شود (دخترم اگر غذات رو بخوری بعدش باهم می ریم پارک – آفرین پسرم که همه غذات رو خوردی، حالا چون غذات رو خوردی بهت بستنی هم می دم). از سوی دیگر، نخوردن غذا نیز نباید دلیلی بر بیان نارضایتی مادر باشد (پسرم مامان از صبح مشغول بوده برات غذا درست کنه، پس چرا نمی خوری؟ – عزیزم اگر نخوری مامان ناراحت میشه – دخترم این غذا رو همیشه دوست داشتی چرا امروز نمی خوری؟)

حتی در صورت سکوت مادر، حالت چهره، اخم یا دست پاچگی همان اثری را دارد که بیان یک جمله در عدم رضایت. در واقع، توصیه اکید متخصصین تغذیه نوزاد تغییر نگرش و اصلاح فرهنگ غذا خوردن است.

جملاتی که در آن مفهوم اصرار و فشار نهفته باشد نیز مناسب برای کودکان نیست (دخترم ببین خواهرت چقدر این غذا رو دوست داره، پس تو هم مثل خواهرت از این غذا امتحان کن – پسرم یک قاشق دیگه به خاطر مامان – عزیزم دهنت رو باز کن، این ماکارونیه که خیلی خوش مزه شده – دخترم روی پلو برات ماست می ریزم دیگه باید حتما بخوری)

تغذیه در دوران خردسالی

باید اصولا کودکان خردسال کمتر از “گفته های والدین” پیروی می کنند و بیشتر “رفتار” آنها است که باعث یادگیری می گردد. بنابراین گفتن جملات تشویقی یا تنبیهی نه تنها کمترین اثری بر کودک ندارد، بلکه مقاومت او به وعده غذا را بیشتر می کند.

نکته دیگر زمان های قبل و بعد از غذا خوردن است. وقتی بعد از غذا به همسر خود گزارش دهید که کودک چقدر خورده یا نخورده، وقتی وسط شوق فزاینده بازی به کودک بگویید که دخترم بعد از این بازی باید بیایی شام بخوری، یا وقتی که در حین صحبت تلفنی با خواهر خود از غذا خوردن یا نخوردن کودک خود صحبت کنید، کودک می آموزد که مهم ترین دغدغه مادر، غذا خوردن است. درنتیجه انبوهی از احساسات نامناسب را ناخواسته به کودک خود تحمیل می کنید.

باید توجه داشت که اولاً با این قبیل صحبت ها، “حساسیت” کودک را نسبت به غذا بالا می برید که معمولاً نتیجه آن، بی میلی به وعده های بعدی غذا است. دوّم اینکه اصطلاحاً باج گیری عاطفی را به کودک آموزش داده اید. کودک می فهمد که با غذا خوردن و یا با نخوردن می تواند بسادگی توجه والدین را جلب کند و در سنین بالاتر همین موضوع تبدیل به روشی برای امتیاز گرفتن یا باج گیری خواهد شد.

پس چکار کنیم؟

اصولا باید تلاش کرد که وعده غذا را به اتفاقی خوشایند برای کودک تبدیل کرد. روش های بسیار مهم و کاربردی در این زمینه وجود دارد که در مقاله دیگری در مجله سلامت مرکز سلامت مادران با عنوان “خوشایندسازی وعده غذا در دوره شیرخوارگی” به تفصیل به آن پرداخته شده است.

امّا یک جمله طلایی را به خاطر بسپاریم: اگر کودک بگوید “که من این غذا رو دوست ندارم” بهترین و کارآمدترین جمله این است که بگویید: “مشکلی نیست عزیزم، اگه دوست نداری مجبور نیستی این غذا رو بخوری”.

نگرانی مادر کاملا قابل درک است ولی واقعا باید تلاش کنید و هر روز تمرین کنید که احساسات خود را کنترل کرده و همیشه به خاطر بسپارید که “فشار آوردن به بچه ها و اصرار زیاد، دقیقا نتیجه معکوس دارد”.

دکتر علی نظری – متخصص تغذیه نوزادان و کودکان

پیج اینستاگرام سلامت مادران

دیدگاه‌ خود را بنویسید